به گزارش تیرداد نیوز - روز سهشنبه ۱۸ شهریور، توافقی مهم میان جمهوری اسلامی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با میانجیگری مصر به دست آمد؛ توافقی که بر اساس آن دو طرف بر سر چهارچوب و مدالیتهای تازه برای همکاری در زمینه فعالیتهای هستهای ایران به تفاهم رسیدند. این تحول میتواند نقطه عطفی در روابط تهران و آژانس تلقی شود و مسیر گفتوگوها و نظارتهای آتی را هموارتر کند. اهمیت این توافق نه تنها در بازگشت اعتماد متقابل بلکه در نقشآفرینی یک بازیگر منطقهای همچون مصر در تسهیل روند مذاکرات است. این تفاهم میتواند از یکسو به کاهش تنشهای هستهای کمک کند و از سوی دیگر، جایگاه دیپلماسی چندجانبه در مدیریت پرونده ایران را بار دیگر برجسته سازد.
به منظور بررسی ابعاد این موضوع و تاثیرات آن بر دیپلماسی میان تهران و سه کشور اروپایی عضو برجام با ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین کشورمان در فرانسه و تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگو کردیم.
پس از فراز و نشیب فراوان میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پی بمباران تاسیسات هستهای ایران، مدالیته جدید همکاری مور توافق قرار گرفت؛ ارزیابی شما از کلیت این توافق چیست چرا که جزئیات آن هنوز به طور کامل مشخص نیست؟
جزئیات توافق میان ایران و آژانس هنوز منتشر نشده است. در خصوص کلیات آن، همانطور که شما اشاره کردید، صرف امضای توافق نشاندهنده رضایت دو طرف است. این توافق چارچوب همکاریهای جدید ایران و آژانس را در قالب پادمان مشخص میکند. آنچه آقای گروسی پس از توافق بیان کرد، این بود که نظارت آژانس در چارچوب پادمان ادامه خواهد یافت. بهطور اصولی، این روند تفاوت زیادی با رویههای پیشین نخواهد داشت، اگرچه ممکن است در اجرا، زمانبندی و چگونگی آن اختلافاتی وجود داشته باشد. نکته اساسی این است که طرف ایرانی، یعنی آقای عراقچی، و آقای گروسی در مصاحبهای که در قاهره داشتند، توافق را امضا کردند و نامهای درخصوص چارچوب همکاریهای مشترک تهیه شد تا روندی که قبلاً از سوی مجلس ایران تعلیق شده بود، مجدداً فعال شود. بدین ترتیب، دو طرف بر سر تعاملات بعدی به توافق رسیدند.
اینکه تعاملات بعدی چگونه خواهد بود، منوط به چارچوبهای آژانس، قوانین، مقررات و پادمان است. اظهارات آقای عراقچی نیز جنبههای مختلف این همکاری را نشان میدهد؛ گاه نگاهی به داخل دارد و گاه به خارج. در هر حال، همین امضا را میتوان یک گام رو به جلو دانست. این امر یکی از مطالبات سهگانه اروپاییها برای پرهیز از فعالسازی مکانیسم ماشه (اسنپبک) بود که اکنون تحقق یافته است؛ یعنی آغاز همکاری مجدد جمهوری اسلامی ایران با آژانس. آغاز این همکاریها به این معناست که بازرسان آژانس باید راهی ایران شوند.
اینکه دقیقاً چه زمانی این روند آغاز خواهد شد، به گفته آقای گروسی چندان به تأخیر نخواهد افتاد. او پیش از سفر به قاهره گفته بود که زمان زیادی باقی نمانده و باید هرچه زودتر همکاریها آغاز شود. این نشان میدهد که تا پیش از پایان سپتامبر، وضعیت همکاریها باید مشخص میشد؛ موضوعی که اکنون تحقق یافته است. بهطور طبیعی، در دستور کار بازرسیها، مسئله ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی نیز قرار خواهد داشت؛ موضوعی که دومین مطالبه اروپاییها برای جلوگیری از رجوع به اسنپبک بود. بنابراین بخش قابل توجهی از خواستههای اروپا تحقق یافته است.
به همین دلیل در بیانیه کشورهای اروپایی در شورای حکام، نشانههایی از رضایت مشاهده میشد. اگرچه در بخشهایی همچنان ادبیات تهدیدآمیز وجود داشت، اما بههرحال نشان میداد اقدام آقای گروسی و گزارشی که پس از قاهره ارائه کرد، تا حدودی توانست اروپاییها، غربیها و حتی آمریکاییها را متقاعد کند که همکاریها آغاز خواهد شد. این آغاز همکاری میتواند کلید حل مسئله اسنپبک باشد. البته اینکه این موضوع در پایان اکتبر تمدید شود یا خیر، بستگی به مذاکرات ایران و آمریکا دارد؛ چرا که سومین مطالبه اروپاییها نیز به نحوه گفتوگوهای ایران و آمریکا مربوط است.
آمریکاییها هنوز مذاکره را چندان جدی نگرفتهاند، هرچند در جاهایی بر ضرورت مذاکره مستقیم تاکید کردهاند. ایران نیز در برخی اظهارات اعلام کرده با اصل مذاکره مستقیم مشکلی ندارد، اما به دلایلی این مذاکرات هنوز به شکل مستقیم انجام نشده و این خود به بخشی از مشکلات تبدیل شده است. طبیعتاً این موضوع در هفتههای پیش رو باید تعیین تکلیف شود.
در مجموع، به نظر میرسد موضع اروپاییها در بیانیه آژانس و عدم حرکت به سمت قطعنامههای تنبیهی، نشاندهنده یک گام مثبت است. این گام نیازمند پیگیری و جدیت بیشتر در همکاری با آژانس و در عین حال ادامه مذاکرات با آمریکا است. البته این به معنای پذیرش تمام خواستههای آژانس نیست، بلکه باید در چارچوب شرایط ایران و وضعیت بینالمللی باشد. آژانس در مقام داور این روند نقش مهمی دارد و گزارشها و اظهارات آقای گروسی یا بازرسان آژانس در تهران تعیینکننده بسیاری از مسائل خواهد بود.
اکنون بحثی مطرح است مبنی بر اینکه توافق اخیر میتواند مقدمهای برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ باشد. در این شرایط، توافق موقتی ششماهه برای ادامه گفتوگوها نیز محتمل است. اگر چنین فرصتی فراهم شود، پرسش این است که قدم بعدی تهران چه خواهد بود؟
برخی معتقدند حتی با تمدید ششماهه نیز هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد و دوباره موضوع اسنپبک تکرار میشود. اما واقعیت این است که همین فرصت کوتاه میتواند بستری برای تغییر نگاه به اسنپبک باشد. به همین دلیل است که همکاری ایران با آژانس در هفتههای آینده تا موعد ۱۷ و ۱۸ اکتبر (پایان مهلت برجام) بسیار سرنوشتساز خواهد بود. این زمان فرصتی برای ایران است تا اروپا و غرب را متقاعد کند که برجام خاتمه یافته و باید راهحل جدیدی تعریف شود. تحقق این هدف منوط به حل چند نکته کلیدی در برجام، بهویژه همکاری جدی با آژانس، خواهد بود. اگر پاسخهای ایران به پرسشهای آژانس در چارچوب پادمان و تعهدات پیشین باشد، امکان رسیدن به توافقی مثبت وجود دارد.
در غیر این صورت، تمدید اسنپبک و قطعنامه ۲۲۳۱ به ابزاری برای فشار بیشتر اروپاییها و غربیها بدل خواهد شد. با توجه به تحولات بینالمللی و فشارهایی که آمریکا با آن روبهروست، از موضوع غزه و اوکراین تا رویارویی با روسیه و چالشهای چین، ایران میتواند از این شرایط برای دستیابی به توافقی با هزینه کمتر بهره ببرد. عقلانیت سیاسی و مذاکرات مبتنی بر منافع ملی میتواند برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را در موعد اصلی خود به سرانجام برساند.
در نهایت، اگر ایران بتواند اروپا و آمریکا را متقاعد کند و همزمان خواستههای پادمانی آژانس را در چارچوب تعهدات پذیرفتهشده برآورده سازد، این امکان وجود دارد که از بنبست فعلی عبور کند و مانع از تداوم فشارها شود. این مسیر دشوار است، اما فرصتی تاریخی برای پایان دادن به سایه اسنپبک و حرکت به سمت توافقی پایدار فراهم کرده است.