تیرداد نیوز

کد خبر: ۷۷۰
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۸ - 21:14 - 19 July 2019

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

غزل بی مهر رخت روز مرا نور نماندست غزل شماره 38 حافظ به همراه تعبیر و معنی غزل بی مهر رخت روز مرا نور نماندست از حافظ بزرگترین غزل سرای ایران.

غزل شماره 38

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم

دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت

هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

دور از رخت این خسته رنجور نماندست

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن

چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است

گو خون جگر ریز که معذور نماندست

حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده

ماتم زده را داعیه سور نماندست

مطالب پیشنهادی
ارسال نظر
علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
بازرس ویژه معاونت علمی و فناوری دانش بنیان ریاست جمهوری منصوب شد

بازرس ویژه معاونت علمی و فناوری دانش بنیان ریاست جمهوری منصوب شد

گردهمایی مراکز نوآوری منتخب سراسر کشور برگزار می شود

گردهمایی مراکز نوآوری منتخب سراسر کشور برگزار می شود

پروژه پرورش آبزیان دریایی در استان بوشهر تدوین شد

پروژه پرورش آبزیان دریایی در استان بوشهر تدوین شد

شناسایی کنسرسیوم میکروبی در حذف آلودگی های نفتی دهلران

شناسایی کنسرسیوم میکروبی در حذف آلودگی های نفتی دهلران

ایجاد کنسرسیوم در حوزه گیاهان دارویی و فرآورده های طب سنتی

ایجاد کنسرسیوم در حوزه گیاهان دارویی و فرآورده های طب سنتی