تیرداد نیوز

کد خبر: ۷۳۵
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۸ - 19:35 - 19 July 2019

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

غزل روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست غزل شماره 73 حافظ به همراه تعبیر و معنی غزل روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست از حافظ بزرگترین غزل سرای ایران.

غزل شماره 73

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

ناظر روی تو صاحب نظرانند آری

سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب

خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست

تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی

سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند

با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

من از این طالع شوریده برنجم ور نی

بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست

از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش

غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز

ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست

شیر در بادیه عشق تو روباه شود

آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست

آب چشمم که بر او منت خاک در توست

زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست

از وجودم قدری نام و نشان هست که هست

ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست

غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

مطالب پیشنهادی
ارسال نظر