بر گرد مه ز غالیه پرگار می کشی
بر طرف روز نقش شب تار می کشی
آن روز شد که راز نهان داشتم که باز
رازم چو روز بر سر بازار می کشی
زنار زلف آتش عشقت بلا شدند
زین باز می کُشی و به زنَّار می کَشی
دل چند گه ز فتنه چشم تو رسته بود
بازش بدام طُّره ی طَّرار می کشی
زآشوب چشم توست که ابن حسام را
از صومعه به خانه خمّار می کشی
غزل بر گرد مه ز غالیه پرگار می کشی از محمد بن حسامالدین حسن بن شمسالدین محمد خوسفی.
ابنِ حسام در سال ۷۸۲ یا ۷۸۳ هجری در روستای خوسف در منطقه قُهستان به دنیا آمد.