تیرداد نیوز

کد خبر: ۵۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۸ - 17:03 - 15 July 2019

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

غزل دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود غزل شماره 211 حافظ به همراه تعبیر و معنی غزل دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود از حافظ بزرگترین غزل سرای ایران.

غزل شماره 211

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی

جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست

و آتش چهره بدین کار برافروخته بود

گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم

که نهانش نظری با من دلسوخته بود

کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل

در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت

الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ

یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

مطالب پیشنهادی
نظرات بینندگان
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
شاهرخ
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۲
۰
۰
برای یک شهروند امروزی خواندن چنین اشعاری جز لحظه ای تعجب و حیرت چیزی حاصل نیست . مانند حجاج مکه ک دوسه روزی در حیرت اند و باز دنیا را میپرستند . افسوس ک آنهایی ک میدانند نمیتوانند و آنهایی ک میتوانند عاجزند
ارسال نظر
علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
بازرس ویژه معاونت علمی و فناوری دانش بنیان ریاست جمهوری منصوب شد

بازرس ویژه معاونت علمی و فناوری دانش بنیان ریاست جمهوری منصوب شد

گردهمایی مراکز نوآوری منتخب سراسر کشور برگزار می شود

گردهمایی مراکز نوآوری منتخب سراسر کشور برگزار می شود

پروژه پرورش آبزیان دریایی در استان بوشهر تدوین شد

پروژه پرورش آبزیان دریایی در استان بوشهر تدوین شد

شناسایی کنسرسیوم میکروبی در حذف آلودگی های نفتی دهلران

شناسایی کنسرسیوم میکروبی در حذف آلودگی های نفتی دهلران

ایجاد کنسرسیوم در حوزه گیاهان دارویی و فرآورده های طب سنتی

ایجاد کنسرسیوم در حوزه گیاهان دارویی و فرآورده های طب سنتی