تیرداد نیوز

کد خبر: ۵۳
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۸ - 12:40 - 26 June 2019

ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

غزل ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی غزل شماره 494 حافظ به همراه تفسیر و معنی غزل ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی حافظ بزرگترین غزل سرای ایران.

غزل شماره 494

ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

هر جا که روی زود پشیمان به درآیی

هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

شاید که به آبی فلکت دست نگیرد

گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی

جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح

باشد که چو خورشید درخشان به درآیی

چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت

کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد

وقت است که همچون مه تابان به درآیی

بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی

تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی

حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو

بازآید و از کلبه احزان به درآیی

تعبیر و معنی غزل ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

دل اگر از چاه ذقن یار بیرون شوی به هر جا که روی آوری پشیمانی خواهی شد. اگر وسوسه عقل را که همواره با عشق مخالف است گوش کنی و ترک عشق کنی یار در عشق ورزی مسامحه کنی، یا از پناهگاه اصلیت که چاه زنخدان یار است بیرون بیایی، بر سر تو همان خواهد آمد که بر سر آدم ابوالبشر آمد که به وسوسه عقل گوش داد و طمع جاودانگی ورزیده و از بهشت آواره شد. اگر چندان بی دست و پا یا غافل باشی که از چشمه حیوان تشنه‌لب برگردی، سزاواری که فلک هم جرعه آبی را از تو دریغ بدارد و جانب تو را فرو بگذارد. مانند صبح خورشید برآید، سپری مشو من هم در اندوه ندیدن رخسار تو همچون صبح جان می سپارم، به این امید که چون مهر تابان طلوع کنی و رخ بنمایی.مانند باد صبا که دمیدن اش باعث شکفتن غنچه های فروبسته می شود، چندان همت عارفانه و کارساز و معجزه آسای خود را متوجه تو می‌کنم که از تنگنای غنچه گی برهی و مانند گل خرم و خندان به شکوفا شوی.
در شب تیره دوری تو جانم به لب رسید. هنگام آن فرا رسیده است که مانند ماه تابان بیرون آیی و مرا از این وضعیت نجات دهی. بر گذرگاه تو از دیدگان جوی هایی بسیار روان کرده ام به امید آنکه تو مانند سر در کنار جوی روان بنشینی.ای حافظ فکر نکن زیرا آن یوسف مهروی یعنی جانان عاقبت برمی گردد. آن وقت مانند حضرت یعقوب خانه غم ها را ترک می کنی یعنی از غم و غصه رهایی می یابی.

 

ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

مطالب پیشنهادی
ارسال نظر
پیشنهاد روز
کوچه باغ فرهنگ و تاریخ