تیرداد نیوز

کد خبر: ۳۹۴۰
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ - 02:02 - 06 August 2022

اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار

قصیده اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار از سروده های ازرقی هروی شاعر پارسی نیمه دوم قرن پنجم هجری.قصیده اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار.

قصیده شماره 24 ازرقی هروی

اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار

ما و سماع و بادۀ رنگین و زلف یار

آن زر سیم خمره و لعل بلور درج

یاقوت سیم حلقه و مرجان در شعار

خورشید برج بره و ناهید چرخ بزم

مریخ طبع سفله و ماه گل عذار

از ارغوان تبسم و از زعفران فرح

از مشک تازه گونه و از عود تر بخار

تلخی بجای شکر و جسمی بجای جان

جامی بعمر پخته و آبی برنگ نار

در جام بی قرار بود راست هم چنانک

گیرد سهیل درشکن ماه نو قرار

خود باحباب وی چه بود از موافقت 

گر زهره هم برقص در آید شکرف وار

اینک بسی نماند که از رنگ و بوی او

هم گل شود پیاده و هم دل شود سوار

خوش خوش دهان لاله چو پذرفت رنگ می

در کام گل فتد بهمه حال خارخار

لبها نهند در سر و سر درسر آورند

گلها و لالها ز پی بوسه و کنار

گریان شود سحاب چو یعقوب ، تا که گل

خندان رود ز چاه چو یوسف بتخت بار

چون گل بتخت بر شود از روی تهنیت

بلبل بیک زبانش گیرد هزار بار

وانگاه در کشد دم ودم چون شنید و دید

بلبل بیان بنده و گل تخت شهریار

سلطان یمین دولت بهرامشه که هست

تخت بلند پایۀ او تاج روزگار

آن خسروی که از فزع بندگان او

خیل ستاره زود نیارد شد آشکار

کفش غبار از چه نشاند ؟ از رخ امید

آری چنان سحاب نشاند چنین غبار

زان هم چو سیم و ز رشد خاک درش عزیز

کو همچو خاک سیم و زر خویش کرد خار

با آنکه باشد از بد او خصم در هراس

با آنکه خواهد از کف او مال زینهار

بر خصم کس نبود او چو مهربان نهاد

بر مال کس نبود چو او زینهار خوار

بر در و زر زبسکه کرم دست معطیش

هم بحر گشت زندان ، هم کوه شد حصار

وز باد تند سیر سبک تر جهد عدو

چون از نیام بر کشد آب ظفر نگار

ای خورده آسمان بیسارت بسی یمین

وی برده آرزو ز یمینت بسی یسار

گر من عواطف تو فراموش کرده ام

بادا غمان من چو ایادیت بیشمار

والله که از هوای تو بیشی نیایدم

گر صد هزار دل بودم همچو کو کنار

گویی خزانهای عروسیست طبع من

گشته ز یمن مدح تو پردر شاهوار

روزی هزار بار بگویم اگر نه بیش

کای من غلام مدح تو روزی هزار بار

دعوی همی کنم من و معنیش ظاهرست

کاندر سخن نظیر ندارم درین دیار

ابطال دعوی من اگر هست ناکسی

داور بسنده ای تو ، چه عذرست  گوبیار

تا آتشیست جامۀ خورشید گرم رو

تا ناخوشیست پیشۀ افلاک خام کار

خورشید را برای تو بادا همه طلوع

و افلاک را برای تو بادا همه مدار

از آسمان مطیع تو خندان چو صبح خوش

بر خویشتن حسود تو گریان چو شمع زار

قصیده اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار از سروده های این شاعر پارسی است.

مطالب پیشنهادی
ارسال نظر
علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
تحقق توسعه فناوری مرغ لاین تا 10 سال آینده

تحقق توسعه فناوری مرغ لاین تا 10 سال آینده

پاویون ایران در 27 امین نمایشگاه فناوری های پیشرفته چین

پاویون ایران در 27 امین نمایشگاه فناوری های پیشرفته چین

شانزدهمین المپیاد دانش آموزی نانو به ایستگاه پایانی رسید

شانزدهمین المپیاد دانش آموزی نانو به ایستگاه پایانی رسید

نقش هوش مصنوعی در تسریع توسعه پایدار

نقش هوش مصنوعی در تسریع توسعه پایدار

سرمایه گذاری سه میلیون دلاری معاونت علمی در حوزه کوانتوم دانشگاه ها

سرمایه گذاری سه میلیون دلاری معاونت علمی در حوزه کوانتوم دانشگاه ها

پیشنهاد روز

آتش سوزی در مجتمع تجاری اطلس بندر درگهان جزیره قشم

نتایج کنکور دانشگاه آزاد 1404 اعلام شد

به حذف 4 صفر از پول ملی دلخوش نباشیم تورم از این هم بالاتر می رود

مهلت قانونی برای ثبت و بررسی شکایات داوطلبان و شرکت کنندگان تا 72 ساعت می باشد

زمان واریز و مبلغ یارانه نقدی مهرماه 1404 اعلام شد

منتظر خاموشی حداقلی در زمستان باشید

مافیای مسکن ریزش قیمت را کتمان می کند