گلها ز من شکفته مگر بانگ بلبلم
شب چشم من نخفت، مگر شبنم گلم
خون در دلم همی کند از آب کوثرم
جا در دلش نمیکنم ار سحر باطلم
حسن تو بیتأملم از هوش میبرد
با آنکه در نگاه تو من بی تأملم
اندک اندک بر سر کوی تو فندی میزنم
پیش تو پستیم و یا هوی بلندی میزنیم
هر چه میگوئیم از آن میدهد سرها بباد
بر در اندیشه زین پس قفل و بندی میزنیم
تو زما مشنو سخن با ما مگو و ز ما مپرس
هر چه بادا باد گویا حرف چندی میزنیم
گاه میگرییم و گاهی خنده بر هم میکنیم
ما و گردون یکدگر را ریشخندی میزنیم
رضیالدین آرتیمانی
میرزا محمد رضی معروف به میررضی آرتیمانی از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است . وی در سال ۹۷۸ قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان بدنیا آمد.در ایام جوانی به همدان رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد و از شاگردان میر مرشد بروجردی گردید. رضی به علت شایستگی وافری که داشت زود مورد توجه شاه عباس که معاصر وی بود قرار گرفت و در جمع منشیان میرزایان شاه درآمد و به همین دلیل بود که داماد خاندان صفوی شد.
گلها ز من شکفته مگر بانگ بلبلم از جمله غزل های زیبای این شاعر ایران است.