آنچه من از تو، خدا میبینم
همه جا خوف و رجا میبینم
با وجود همه نومیدیها
همه امید روا میبینم
پای تا سر همه عصیان و خطا
همه پاداش خطا میبینم
دیده بر دوز ز خود تا بینی
کز کجٰا تا به کجا میبینم
با وجودی که تو را نتوان دید
من چه گویم که چهٰا میبینم
از همه چیز تو را میشنوم
در همه چیز تو را میبینم
نیست جائی که نباشی آنجٰا
از سمک تا به سما میبینم
خسته دلها همه خرم دیدم
بسته درها همه وا میبینم
پا نهٰادم چو رضی در طلبت
سر خود در ته پا میبینم
رضیالدین آرتیمانی
میرزا محمد رضی معروف به میررضی آرتیمانی از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است . وی در سال ۹۷۸ قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان بدنیا آمد.در ایام جوانی به همدان رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد و از شاگردان میر مرشد بروجردی گردید. رضی به علت شایستگی وافری که داشت زود مورد توجه شاه عباس که معاصر وی بود قرار گرفت و در جمع منشیان میرزایان شاه درآمد و به همین دلیل بود که داماد خاندان صفوی شد.
آنچه من از تو، خدا میبینم از جمله غزل های زیبای این شاعر ایران است.