یکدم که دست داده و با هم نشستهایم
گوئی بهم بحلقهٔ ماتم نشستهایم
از رستخیز فتنهٔ طوفان نه غرقهایم
ما را ببین چگونه مسلم نشستهایم
هرگز نکردهایم توکل به ناخدا
کشتی بجا گذاشته بیغم نشستهایم
عالم چنین فراخ چه دلتنگ ماندهایم
صحرا چنین گشاده چه در هم نشستهایم
دایم بیاد روی تو چون گل شکفتهایم
پیوسته در خیال تو خرم نشستهایم
برقع چه احتیاج که از حسرت جمال
بیهم نشستهایم، چو با هم نشستهایم
ما و رضی که خون هم از رشک میخوریم
بیاختیار پیش تو با هم نشستهایم
رضیالدین آرتیمانی
میرزا محمد رضی معروف به میررضی آرتیمانی از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است . وی در سال ۹۷۸ قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان بدنیا آمد.در ایام جوانی به همدان رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد و از شاگردان میر مرشد بروجردی گردید. رضی به علت شایستگی وافری که داشت زود مورد توجه شاه عباس که معاصر وی بود قرار گرفت و در جمع منشیان میرزایان شاه درآمد و به همین دلیل بود که داماد خاندان صفوی شد.
یکدم که دست داده و با هم نشستهایم از جمله غزل های زیبای این شاعر ایران است.