تیرداد نیوز

کد خبر: ۲۴۴
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۸ - 01:04 - 09 July 2019

فاتحه‌ ای چو آمدی بر سر خسته‌ ای بخوان

غزل فاتحه‌ ای چو آمدی بر سر خسته‌ ای بخوان غزل شماره 382 حافظ به همراه تفسیر و معنی غزل فاتحه‌ ای چو آمدی بر سر خسته‌ ای بخوان از حافظ بزرگترین غزل سرای ایران.

غزل شماره 382

فاتحه‌ ای چو آمدی بر سر خسته‌ ای بخوان

فاتحه‌ ای چو آمدی بر سر خسته‌ ای بخوان

لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان

آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود

گو نفسی که روح را می‌کنم از پی اش روان

ای که طبیب خسته‌ای روی زبان من ببین

کاین دم و دود سینه‌ام بار دل است بر زبان

گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت

همچو تبم نمی‌رود آتش مهر از استخوان

حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن

چشمم از آن دو چشم تو خسته شده‌ست و ناتوان

بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین

نبض مرا که می‌دهد هیچ ز زندگی نشان

آن که مدام شیشه‌ام از پی عیش داده است

شیشه‌ام از چه می‌برد پیش طبیب هر زمان

حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم

ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان

فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان

مطالب پیشنهادی
ارسال نظر
پیشنهاد روز

تمهیدات اورژانس برای روزهای گرم پایتخت

ادارات کدام استان ها پنجشنبه 4 مرداد تعطیل اعلام شد

رقابت تنگاتنگ هریس و ترامپ در نظرسنجی ها

ساعت کاری برای 20 روز تغییر کرد

تعطیلی ادارات این استان ها در روز پنجشنبه 4 مرداد

چانگان CS55 به خط تولیدسایپا می آید

ساعت آغاز سی و نهمین حراج شمش طلا مبادله ای

کوچه باغ فرهنگ و تاریخ