تیرداد نیوز

کد خبر: ۷۹۲
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۸ - 21:45 - 19 July 2019

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

غزل خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت غزل شماره 16 حافظ به همراه تعبیر و معنی غزل خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت از حافظ بزرگترین غزل سرای ایران.

غزل شماره 16

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد

فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن

که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم

چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد

صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم

سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش

هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم

نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود

که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان

مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

مطالب پیشنهادی
ارسال نظر
علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
رئیس جمهور مردمی و انقلابی ایران به جمع شهیدان پیوست

رئیس جمهور مردمی و انقلابی ایران به جمع شهیدان پیوست

پیام تسلیت معاون علمی رئیس جمهور در پی شهادت دکتر رئیسی و همراهان

پیام تسلیت معاون علمی رئیس جمهور در پی شهادت دکتر رئیسی و همراهان

پیام تسلیت رئیس سازمان توسعه همکاری های علمی و فناورانه بین المللی

پیام تسلیت رئیس سازمان توسعه همکاری های علمی و فناورانه بین المللی

دهقانی را مامور تدوین طرح حمایتی از فعالان فضای مجازی کرد

دهقانی را مامور تدوین طرح حمایتی از فعالان فضای مجازی کرد

به یک تصویر کوچک از پزشکی شخصی شده در نظام سلامت بسنده کرده ایم

به یک تصویر کوچک از پزشکی شخصی شده در نظام سلامت بسنده کرده ایم

کوچه باغ فرهنگ و تاریخ