فلسفه رویدادها و چشم انداز زندگی

تیرداد نیوز - زندگی در دنیای امروز با مقوله ای بنام دغدغه آنقدر پیوند قوی برقرار کرده است که بی شک برای خودمان هم بی دغدغه بودن باور کردنی نیست.

گاهی اوقات با این حجم از استرس نمی دانیم چه کنیم ؟ در باور عده ای می گویند رها باید کرد.در باور عده ای دیگر می گویند پیگیر بودن این هجوم از اخبار ناخوش بهتر از بی خبری است، حداقل می دانیم چه کنیم.اما محققان معتقدند ایجاد تعادل در هر مقوله از زندگی استاندار خطی را شامل می شود که در آن اسیب کمتر و عمر مفید تری نهفته است.

تغییر در هر مقوله ای سخت است و نکته جالب آنکه مغز انسان بصورت کلی تمایل به عدم تغییرات دارد و اینجاست که باید به تئوری غذای مغذی به ذهن اعتقاد پیدا کرد.زیرا که با دادن خوراکی مغذی ذهن و افکار را در شرایط ایده الش قرار خواهیم داد و ذهن سالم همواره ما را از خیلی از اتفاقات ناگوار در امان نگه می دارد و همین مقوله است که می تواند شرایط پر التهاب بیرونی را کمرنگ تر و مطلوب تر بگرداند و جسم را در خط بهتری از مختصات زندگی قرار دهد این همان رسم زندگی است همان راه و روشی است که ما خود برای خود ترسیم می کنیم.به عبارتی باید آگاه باشیم که چه خوراکی را به مغزمان می دهیم چون به موازات آن روح و جسم مان هم از این خوراک تاثیر می گیرند.

دانشمندان معتقدند هر چقدر بیشتر به ذهنمان خوراک مفید بدهیم چشم انداز وسیع تری را برای خود ترسیم کرده ایم و این مقوله تبعات مفیدی را برای روح و جان ما به ارمغان می آورد.

زیرا که نگرشی والا سلامتی پایدار را می سازد، هر چند که انسان ها به شدت ساختار روحی و روانی پیچیده ای دارند اما باز هم می توان نسخه ای نوشت که توجه عوام را به خود جلب کند.قطعا آن نسخه برگرفته از سرشت و نهاد اصلی خود انسان است و دقیقا همان چیزی است که با ما عجین است.

پس از تحلیل های بیشمار ، موزیسین ها نکته جالبی را عنوان کردند، و آن این که انسانها موجودات نه تنها پیچیده ای در کلام نیستند بلکه همانند نت های موسیقی دارای دو بخش هستند : گام و حجم که بخش دوم آنها است که ماجرا را کمی سخت کرده است.آنان معتقدند زندگی خوب و خوش برای انسانها دارای یک مفهوم بیشتر نیست و آن همان لذت بردن است.اما این لذت از دو بخش تشکیل می شود به عبارتی حجم لذت های انسان ها با یکدیگر منافات دارد زیرا که سلایق آنان در حجم بسیار بالایی قرار دارد.

این لذت ها به دو دسته تقسیم می شوند : لذت های آنی و لذت ها باقی، خیلی از انسانها با شنیدن موسیقی دلخواه شان به وجد می آیند و یا با خوردن شامی مفصل یا سفر به مناطق دیدنی شاداب می شوند و این قبیل کارها را لذت های زندگی می دانند و برای بدست آوردن آن در تکاپو هستند. اما خیلی زود دوباره خسته می شوند.این خوشیهای زیبای زندگی آنان را برای مدتی کوتاه سرحال نگه می دارد و دائما در حال تلاش و تکاپو برای نهادینه کردن مجدد آنها هستند.

به قول انسان شناسان : نکته اصلی در اینجا به فراموشی سپرده شده است و مهترین بخش قضیه جا مانده است، روح انسان ها به طور کلی تمایل به ثبت ارزش ها و لذت های ماندگار و والا دارد، زمانی که شما در حق کسی کار خوب و نیکی انجام می دهید یا قدم بزرگی در روزی رساندن به همنوع خود بر می دارید یا دست به کار آفرینی می زنید، حال شما برای چند روز از حس و حال غیر قابل توصیفی برخوردار است که با خوردن آن شام لذیذ هرگز این گونه نخواهید بود یا اگر هم این حس در شما بوجود بیاید نوع و شدت هیجان و رضایتمندی زمین تا آسمان متفاوت و به شدت زودگذر و گذرا است.

ولی زمانی که دست به کارهای والاتر و ارزشمند تر می زنیم روح ما فرکانس اصلی مقوله وجودی مان را دریافت می کند و گیرنده های انسانی ما به کار می افتند و این خود دلیل بارز حضوری متفاوت است.زمانی که به درمانده ای پناه می دهیم یا ناتوانی را در انجام کارش یاری می کنیم یا منبع خیر و برکت برای بی بضاعت ها می شویم، این لذت ها برای ما حس و حال عجیب و شایان ذکری را بوجود می آورند . این همان تفاوت ساختاری انسان ها با یکدیگر است ، این همان حجم انسانها از برداشت زندگی است.اگر چشم انداز و خوراک والاتر و ارزشمند تری را به ذهن و قلب و روح خود بدهیم نا خود اگاه نسبت به اتفاقات منفی و جریانهای پر فشار زندگی توانمند تر و با ثبات تر برخورد می کنیم و شاهد رشد شخصیتی درست و قوی در مسیری سخت می باشیم و به درک بهتری از مختصات زندگی خواهیم رسید و آینده را با نگرشی مثبت تر و منطقی تر ترسیم می کنیم و این تصور منطقی و بدور از منفی گرایی، ما را به بهترین شکل ممکن در ادامه راه کمک خواهد کرد.

در حال حاضر در جایی که قرار گرفته ایم شرایط می طلبد که ابعاد معنا دار زندگی را تقویت کنیم و به درک حال خوب و ماندگار ارزنده ای برسیم . کالا محور شدن سبک زندگی ما را از اصول ارزشمند و فضیلت های انسانی دور کرده است. و این دور شدن از معنا و مفهوم در دراز مدت انسانها را به افرادی مایوس و افسرده و تهی از دایره ارتباطات سودمند منتج می کند. این همان دغدغه اصلی دور شدن از اصل است . ارزشهای والا دل و روح انسانها را صیقل می دهد و انعکاس شایسته و درستی به جای می گذارد که خلاء ها را می پوشاند و در راه رسیدن به خیلی از ناهمواریها به شکل بهتری ما را به مقصد می رساند . این نوع طرز فکر شیوه غالب مردم در جامعه دیروز بوده است که امروز جای خود را با خوشی های زودگذر پر کرده است.

به گفته کارشناسان و جامعه شناسان یکی از دلایل اصلی کمرنگ شدن این ارزشهای والا و فضایل اخلاقی فاصله گرفتن بشر از مقوله های پر مفهوم و معنا گرایانه زندگی است که در اولین و جامع ترین مثال می توانیم به مطالعه و اندیشیدن اشاره کنیم ، سرانه مطالعه استاندارد ما به شدت ناچیز است.در خواندن، انرژی و نیرویی نهفته است که انسان را به دنیای قدرتمندی از کلمات فرو می برد، قوه تفکر و تجسمان را دو چندان می کند و همین دو عامل به ما در زندگی کمک می کند که با تفکری درست به کاری اشتباه روی نیاوریم و خیلی از اتفاق های حول و حوش را قبل از به وقوع پیوستن در ذهن ترسیم کنیم و بهتر از پس آن بر بیاییم.

دومین تفاوت افراد اهل مطالعه بالا رفتن قوه تشخیص سره از ناسره آنان است، کتاب خوان ها با دنیای جدید و عظیم و مفیدی آشنا می شوند که می توانند به خوبی تفاوت خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهند و درست را از نا درست جدا کنند، آنان قوه تشخیص درست شنیدن و درست دیدن را بدست می آورند و مختصات زندگی شان را به چیدمان والایی مزین می کنند ،آنان همواره کسانی هستند که حدیث دل را بیان می کنند و در این دنیای سرد ارتباطات که فقط در صفحات کوچک چند اینچی خلاصه می شود چرا فردی نباشیم که بقیه را به بهترین شکل ممکن درک می کند؟ و راه و رسم زیبا خلق زندگی برتر را برای اطرافیان خود ترسیم کنیم ؟ بیایید دنیای واقعی را دریابیم و در این دنیای آشفته امروز با بالا بردن محورهای فکری و دادن خوراکی مغذی به مغز و روحمان خود بهتری را بر روی زمین قرار دهیم.

یک قاصدک کوچک صلح بودن ماموریتی ارزشمند تر از یک سفیر کبیر جنگ بودن را دارا است.

مهرنوش خالدی کارشناس امورخانواده